آقای نوبخت که این توییت را زده، شاید فراموش کرده باشد اما اسناد تاریخی و فضای مجازی فراموش نکرده که در آخرین روزهای دولت حسن روحانی نامهای از طرف رئیس دفتر رئیس جمهور وقت خطاب به نوبخت صادر شد که در آن صراحتا نوشته شده بود، تمام موجودی خزانه بر اساس درخواستهای جنابعالی تخلیه شده! بله آقای نوبخت بیجهت نبود که علی علیهالسلام فرمود: از جمله كمکهاى خداوند بر ضد دروغگويان، فراموشى است.
آخرین وضعیت خزانه تحویلی به پزشکیان
هنگام تحویل دولت شهید رئیسی به دولت چهاردهم؛ موجودی ۱۸.۵ همت مثبت و بدهی صفر به بانک مرکزی بابت تنخواه. این نامه از این جهت مهم است که دولت چهاردهم بدون هیچ بدهکاری و البته با تراز مثبت، خزانه را تحویل گرفته است.
دولت چگونه به پزشکیان تحویل شد/ مقایسه شاخصهای اصلی اقتصادی دولت سیزدهم با دولت دوازدهم
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
بررسی حجم محتوای منتشره مردمی در فضای مجازی حاکی از اقبال بینظیر مردم به دکتر سعید جلیلی است.
منبع (این مطلب ...):
https://eitaa.com/rasaee
*****************
* هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
قد جاءكم بصائر من ربكم فمن اءبصر فلنفسه و من عمى فعليها و ما اءنا عليكم بحفيظ (۱۰۴) و كذلك نصرف الايات و ليقولوا درست و لنبينه لقوم يعلمون (۱۰۵) اتبع ما اءوحى إ ليك من ربك لا إ له إ لا هو و اءعرض عن المشركين (۱۰۶) و لو شاء الله ما اءشركوا و ما جعلناك عليهم حفيظا و ما اءنت عليهم بوكيل (۱۰۷)
ترجمه : ۱۰۴ - دلائل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد، كسى كه (بوسيله آن حق را) ببيند به سود خود اوست و كسى كه از ديدن آن چشم بپوشد به زيان خود اوست ، و من شما را اجبار نميكنم . ۱۰۵ - و اين چنين آيات را در شكلهاى گوناگون بيان مى داريم بگذار آنها بگويند تو درس خوانده اى (و آنها را از دگرى آموخته اى ) هدف ما اين است كه آنرا براى كسانى كه علم و آگاهى دارند روشن سازيم . ۱۰۶ - از آنچه از طرف پروردگارت بر تو وحى شده پيروى كن ، هيچ معبودى جز او نيست ، و از مشركان روى بگردان . ۱۰۷ - اگر خدا مى خواست (همه به اجبار ايمان مى آوردند و هيچ يك ) مشرك نمى شدند و ما تو را مسئول (اعمال ) آنها قرار نداديم و وظيفه ندارى آنها را مجبور (به ايمان ) سازى .
تفسیر وظيفه تو اجبار كردن نيست اين آيات در حقيقت يك نوع خلاصه و نتيجه گيرى از آيات گذشته است . نخست مى گويد: دلائل و نشانه هاى روشن در زمينه توحيد و خداشناسى و نفى هر گونه شرك كه مايه بصيرت و بينائى است براى شما آمد (قد جائكم بصائر من ربكم ). بصائر جمع بصيرة از ماده بصر به معنى ديدن است ، ولى معمولا در بينش فكرى و عقلانى به كار برده مى شود، و گاهى به تمام امورى كه باعث درك و فهم مطلب است ، اطلاق مى گردد، و در آيه فوق به معنى دليل و شاهد و گواه آمده است و مجموعه دلائلى را كه در آيات گذشته در زمينه خداشناسى گفته شد در بر مى گيرد بلكه مجموع قرآن در آن داخل است . سپس براى اينكه روشن سازد اين دلائل به قدر كافى حقيقت را آشكار مى سازد و جنبه منطقى دارد، مى گويد: آنهائى كه به وسيله اين دلائل چهره حقيقت را بنگرند به سود خود گام برداشته اند، و آنها كه همچون نابينايان از مشاهده آن خود را محروم سازند به زيان خود عمل كرده اند (فمن ابصر فلنفسه و من عمى فعليها). و در پايان آيه از زبان پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى گويد: من نگاهبان و حافظ شما نيستم (و ما انا عليكم بحفيظ). در اينكه منظور از اين جمله چيست ، مفسران دو احتمال داده اند، نخست اينكه من حافظ اعمال و مراقب و مسئول كارهاى شما نيستم ، بلكه خداوند همه را نگاهدارى مى كند و پاداش و كيفر هر كس را خواهد داد، وظيفه من تنها ابلاغ رسالت و تلاش و كوشش هر چه بيشتر در راه هدايت مردم است . ديگر اينكه : من مامور و نگاهبان شما نيستيم ، كه با جبر و زور شما را به ايمان دعوت كنم ، بلكه تنها وظيفه من بيان منطقى حقايق است و تصميم نهائى با خود شما است . و مانعى ندارد كه هر دو معنى از اين كلمه ، اراده شود. در آيه بعد براى تاكيد اين موضوع كه تصميم نهائى در انتخاب راه حق و باطل با خود مردم است ، مى گويد: اين چنين ما آيات و دلائل را در شكلهاى گوناگون و قيافه هاى مختلف بيان كرديم (و كذلك نصرف الايات ). ولى جمعى به مخالفت برخاستند و بدون مطالعه و هيچگونه دليل ، گفتند اين درسها را از ديگران (از يهود و نصارى و كتابهاى آنها) فرا گرفته اى (و ليقولوا درست ). ولى جمع ديگرى كه آمادگى پذيرش حق را دارند، و صاحب بصيرتند و عالم و آگاهند، بوسيله آن چهره حقيقت را مى بينند و مى پذيرند (ولنبينه لقوم يعلمون ). تهمت به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از نظر فراگيرى تعليماتش از يهود و نصارى ، مطلبى است كه بارها از طرف مشركان عنوان شد و هنوز هم مخالفان لجوج آن را تعقيب مى كنند: در حالى كه اصولا در محيط جزيره عربستان ، درس و مكتب و علمى نبود كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آن را فرا گيرد، و مسافرتهاى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به خارج شبه جزيره به قدرى كوتاه بود كه جاى اين گونه احتمال ندارد معلومات يهود و مسيحيان ساكن محيط حجاز نيز به قدرى ناچيز و آميخته با خرافات بود كه اصلا قابل مقايسه با قرآن و تعليمات پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نبود، توضيح بيشتر درباره اين موضوع را در ذيل آيه 103 سوره نحل به خواست خدا خاطر نشان خواهيم ساخت . سپس وظيفه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را در برابر لجاجتها و كينه توزيها و تهمتهاى مخالفان ، مشخص ساخته ، مى گويد: وظيفه تو آن است كه از آنچه از طرف پروردگار بر تو وحى مى شود، پيروى كنى ، خدائى كه هيچ معبودى جز او نيست (اتبع ما اوحى اليك من ربك لا اله الاهو). و نيز وظيفه تو اين است كه به مشركان و نسبتهاى ناروا و سخنان بى اساس آنها اعتنا نكنى (و اعرض عن المشركين ). در حقيقت اين آيه يكنوع دلدارى و تقويت روحيه نسبت به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) است ، كه در برابر اينگونه مخالفان در عزم راسخ و آهنينش كمترين سستى حاصل نشود.
از آنچه گفتيم به خوبى روشن مى شود كه جمله و اعرض عن المشركين (از مشركان روى بگردان و به آنها اعتنا نكن ) هيچگونه منافاتى با دستور دعوت آنها به سوى اسلام و يا جهاد در برابر آنان ندارد، بلكه منظور اين است كه به سخنان بى اساس و تهمتهاى آنها، اعتنا نكند و در راه خويش ، ثابت قدم بماند. در آخرين آيه مورد بحث بار ديگر اين حقيقت را تاييد مى كند كه خداوند نمى خواهد آنها را به اجبار وادار به ايمان سازد و اگر مى خواست همگى ايمان مى آوردند و هيچكس مشرك نميشد (و لوشاء الله ما اشركوا) و نيز تاكيد مى كند تو مسئول اعمال آنها نيستى و براى اجبار آنها به ايمان ، مبعوث نشده اى (و ما جعلناك عليهم حفيظا). همانطور كه تو وظيفه ندارى آنها را به اجبار به كار خير دعوت كنى (و ما انت عليهم بوكيل ). تفاوت حفيظ و وكيل در اين است كه حفيظ به كسى مى گويند كه از شخص يا چيزى مراقبت كرده و او را از زيان و ضرر حفظ مى كند، اما وكيل به كسى مى گويند كه براى جلب منافع براى كسى تلاش و كوشش مى نمايد. شايد نياز به تذكر ندارد كه نفى اين دو صفت (حفيظ و وكيل ) از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به معنى نفى اجبار كردن بر دفع زيان يا جلب منفعت است و گر نه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از طريق تبليغ و دعوت به كارهاى خير و ترك كارهاى شر اين دو وظيفه را در مورد آنها به صورت اختيارى انجام مى دهد. لحن اين آيات از اين نظر بسيار قابل ملاحظه است كه ايمان به خدا و مبانى اسلام هيچگونه جنبه تحميلى نمى تواند داشته باشد، بلكه از طريق منطق و استدلال و نفوذ در فكر و روح افراد بايد پيشروى كند، زيرا ايمان اجبارى ارزشى ندارد مهم اين است كه مردم حقايق را درك كنند و با اراده و اختيار خويش آن را بپذيرند. قرآن بارها در آيات مختلف روى اين حقيقت تاكيد كرده و بيگانگى اسلام را از اعمال خشونت بارى همانند اعمال كليسا در قرون وسطى و محكمه تفتيش عقائد و امثال آن اعلام مى دارد. و بخواست خدا در آغاز سوره برائة علل سخت گيرى اسلام در برابر مشركان مورد بحث قرار مى گيرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۰۸
و لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم كذلك زينا لكل اءمة عملهم ثم إلى ربهم مرجعهم فينبئهم بما كانوا يعملون (۱۰۸)
ترجمه : ۱۰۸ - (معبود) كسانى را كه غير خدا را مى خوانند دشنام ندهيد مبادا آنها (نيز) از روى ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، اين چنين براى هر امتى عملشان را زينت داديم سپس بازگشت آنها به سوى پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل مى كردند آگاه مى سازد (و پاداش و كيفر مى دهد.
تفسیر به دنبال بحثى كه در باره منطقى بودن تعليمات اسلام و لزوم دعوت از راه استدلال ، نه از راه اجبار، در آيات قبل گذشت ، در اين آيه تاكيد مى كند كه هيچگاه بتها و معبودهاى مشركان را دشنام ندهيد، زيرا اين عمل سبب مى شود كه آنها نيز نسبت به ساحت قدس خداوند همين كار را از روى ظلم و ستم و جهل و نادانى انجام دهند(و لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبواالله عدوا بغير علم ). به طورى كه از بعضى روايات استفاده مى شود جمعى از مؤ منان بر اثر ناراحتى شديد كه از مساله بت پرستى داشتند، گاهى بتهاى مشركان را به باد ناسزا گرفته و به آنها دشنام مى دادند، قرآن صريحا از اين موضوع ، نهى كرد و رعايت اصول ادب و عفت و نزاكت در بيان را، حتى در برابر خرافى ترين و بدترين اديان ، لازم مى شمارد. دليل اين موضوع ، روشن است ، زيرا با دشنام و ناسزا نمى توان كسى را از مسير غلط باز داشت ، بلكه به عكس ، تعصب شديد آميخته با جهالت كه در اينگونه افراد است ، سبب مى شود كه به اصطلاح روى دنده لجاجت افتاده ، در آئين باطل خود راسختر شوند، سهل است زبان به بدگوئى و توهين نسبت به ساحت قدس پروردگار بگشايند، زيرا هر گروه و ملتى نسبت به عقائد و اعمال خود، تعصب دارد همانطور كه قرآن در جمله بعد ميگويد ما اين چنين براى هر جمعيتى عملشان را زينت داديم (كذلك زينا لكل امة عملهم ). و در پايان آيه بازگشت همه آنها به سوى خدا است ، و به آنها خبر مى دهد كه چه اعمالى انجام داده اند (ثم الى ربهم مرجعهم فينبئهم بما كانوا يعملون ). نكته ها در اينجا به سه نكته بايد توجه كرد: ۱ - در آيه فوق ، زينت دادن اعمال نيك و بد هر كس را در نظرش ، به خدا نسبت داده شده ، ممكن است اين موضوع براى بعضى مايه تعجب گردد كه مگر ممكن است خداوند عمل بد كسى را در نظرش زينت دهد؟! پاسـخ اين سؤال همان است كه بارها گفته ايم كه اين گونه تعبيرات ، اشاره به خاصيت و اثر عمل است ، يعنى هنگامى كه انسان كارى را به طور مكرر انجام دهد، كم كم قبح و زشتى آن در نظرش از بين مى رود، و حتى به صورت جالبى جلوه گر مى شود، و از آنجا كه علت العلل و مسبب الاسباب و آفريدگار هر چيز خدا است و همه تاثيرات به خدا منتهى مى شود اين گونه آثار در زبان قرآن گاهى به او نسبت داده مى شود (دقت كنيد). و به تعبير روشنتر جمله زينا لكل امة عملهم چنين معنى مى دهد كه آنها را گرفتار نتيجه سوء اعمالشان كرديم ، تا آنجا كه زشت در نظرشان زيبا جلوه كرد. و از اينجا روشن مى شود اينكه در بعضى از آيات قرآن زينت دادن عمل به شيطان نسبت داده شده نيز منافاتى با اين موضوع ندارد، زيرا شيطان آنها را وسوسه به انجام عمل زشت مى كند و آنها در برابر وسوسه هاى شيطان تسليم مى شوند و سرانجام گرفتار عواقب شوم عمل خود مى گردند، و به تعبير علمى ، سببيت از ناحيه خدا است اما ايجاد سبب بوسيله اين افراد و وسوسه هاى شيطانى است (دقت كنيد). ۲- در روايات اسلامى نيز منطق قرآن در باره ترك دشنام به گمراهان و منحرفان ، تعقيب شده و پيشوايان بزرگ اسلام به مسلمانان دستور داده اند هميشه روى منطق و استدلال تكيه كنند و به حربه بى حاصل دشنام نسبت به معتقدات مخالفان ، متوسل نشوند، در نهج البلاغه مى خوانيم كه على (عليه السلام ) به جمعى از يارانش كه پيروان معاويه را در ايام جنگ صفين دشنام مى دادند مى فرمايد: انى اكره لكم ان تكونوا سبابين و لكنكم لو وصفتم اعمالهم و ذكرتم حالهم كان اصوب فى القول و ابلغ فى العذر. من خوش ندارم كه شما فحاش باشيد، اگر شما به جاى دشنام ، اعمال آنها را برشمريد و حالات آنها را متذكر شويد (و روى اعمالشان تجزيه و تحليل نمائيد) به حق و راستى نزديكتر است و براى اتمام حجت بهتر. ۳ - گاهى ايراد مى شود كه چگونه ممكن است بت پرستان نسبت به خدا بدگوئى كنند در حالى كه آنها غالبا اعتقاد به الله (خدا) داشتند و بت را شفيع بر درگاه او ميدانستند؟ ولى اگر ما در وضع عوام لجوج و متعصب دقت كنيم خواهيم ديد كه اين موضوع چندان تعجب ندارداين گونه افراد هنگامى كه ناراحت شوند، سعى دارند طرف را به هر قيمتى كه شده است ناراحت كنند، حتى اگر از طريق بدگوئى به معتقدات مشترك طرفين باشد آلوسى دانشمند معروف سنى ، در تفسير روح المعانى نقل مى كند كه بعضى از عوام جاهل هنگامى مشاهده كرد بعضى از شيعيان ، سب شيخين مى كند، ناراحت شد و شروع به اهانت به مقام على (عليه السلام ) كرد، هنگامى كه از او سؤ ال كردند چرا به على (عليه السلام ) كه مورد احترام تو است اهانت مى كنى ؟ گفت : من مى خواستم شيعه ها را ناراحت كنم زيرا هيچ چيز را ناراحت كننده تر از اين موضوع براى آنها نديدم !، و بعد او را به توبه از اين عمل وادار ساختند.
لا تُحَدِّثْ إِلَّا عَنْ ثِقَةٍ فَتَكُونَ كَاذِبا وَ الکِذبُ ذُلٌّ
جز افراد مورد اطمینان از کسی مطلبی نقل نکن که در غیر اینصورت دروغگو خواهی بود، و دروغ ذلّت است.
«تحف العقول عن آل الرسول صلّی الله علیه وآله» ص ۷۹
*****************
مؤمنانی که مرتبهشان از صحابه بالاتر است
*****************
فرمانده کل سپاه پاسداران:
تنها راه باقی مانده برای دشمن فضای مجازی و نفوذ به ذهن هاست و دشمن هنوز در این عرصه دارای قدرت است و ایمان و آگاهی جوانان ما را هدف گرفته است و نقش روحانیان و دغدغهمندان انقلاب در قلب این میدان تعیین می شود و همه افرادی که مشعلهای علم را بلند کردهاند مسئول هستند که دل ها را مستحکم و جوانان را نسبت به همه حقایق و واقعیتها آگاه کنند.
شهید جمال خانی مقدم 20 تیرماه 1342 در شهرستان یزد به دنیا آمد. او در وصیت نامه خود چنین مینویسد: «مقيد به فرایض دينى خود باشيد جاذبه و دافعه على(ع) را در پيشبرد اين انقلاب سرلوحه برنامههاى خود قرار بدهيد از دو دستگى و نفاق بپرهيزيد که سلاح شيطان است ...»
بخشی از وصیت نامه شهید محمد برخور:
(شهادت: بیست و دوم تیرماه ۱۳۶۶، در شلمچه)
همیشه گوش به فرمان امام امت باشید
با عرض ادب به پیشگاه مقدس امام زمان (عج) و نائب بر حق اش، رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی و درود بر ارواح پرفتوح شهیدان صدر اسلام تا انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و با سلام و درود بر معلولین و مجروحین و امت شهیدپرور و با سلام به پدر و مادر بزرگوارم که حق زیادی بر گردن این بنده حقیر دارند. لازم دانستم مطالبی را متذکر شوم چرا که شاید بنده هم لیاقت شهادت و جان دادن در راه خدا پیدا کردم.ای امت شهیدپرور و همیشه در صحنه که با کمک های بی دریغ خود، جبهه ها را گرم نگه داشته اید، همیشه گوش به فرمان امام امت باشید و رهنمودهای او را مدنظر و آویزه گوش خود قرار دهید.
نابودی منافقین
نکند خدای ناکرده روزی از خط امام فاصله بگیرید که آن روز دشمن خوشحال خواهد شد. پس تا پیروزی نهایی مستضعفین و آمریکای جنایتکار و شوروی جهان خوار به رزم بی امان خود ادامه دهید و به منافقین و ایادی داخلی شان که هدفی جز ضربه زدن به اسلام و انقلاب اسلامی ندارند، مجال و فرصت ندهید و تا نابودی آن ها سلاح خود را بر زمین نگذارید؛ و درضمن شما خواهران و برادران بزرگوار نیز از دولت جمهوری اسلامی که درگیر جنگ است، توقع بی جا نداشته باشید.
حضرت امام صادق علیه السلام و مَنْ ذُكِرَ الْحُسَيْنُ عَلیهِ السَّلامُ عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَيْنِهِ مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّةِ
هر کس در نزد او امام حسین علیه السلام یاد شود، و از چشم او به اندازۀ بال مگسی اشک خارج شود، ثواب او به عهدۀ خداوند عزّوجلّ است، و به کمتر از بهشت برای او راضی نمی شود.
احدى نيست در روز قيامت مگر اینکه آرزو مىكند از زوّار امام حسين(علیه السلام) بوده باشد ، زيرا می بیند که خدا با زائران امام حسین(علیه السلام) چه برخورد کریمانه ای میکند.
رهبر انقلاب: با انتشار افکار صحیح در فضای مجازی به معنای واقعی کلمه جهاد کنید
رهبر انقلاب، در پایان مراسم عزاداری روز اربعین حسینی(ع) خطاب به دانشجویان: شما امروز در فضای مجازی میتوانید افکار درست و صحیح را منتشر کنید و به مسائل پاسخ دهید و میتوانید به معنای واقعی کلمه جهاد کنید
البته اصل قطعی در این باب پیروی از شیوهی اخلاقی است. باید از این کاری که بعضی افراد با دشنام و فریب و دروغ دربرابر افکار عمومی مواجه میشوند، اجتناب کرد.
باید منطق را به اخلاق مزیّن کرد حقایق را منتشر کرد. امروز همه باید در این میدان حرکت کنیم. ۱۴۰۰/۷/۵
خودتان را آماده کنید که در میدان تبیین وارد شوید/ با معارف حسینی خواهید توانست کشور را به قلههای سعادت معنوی و مادی برسانید
رهبر انقلاب، در پایان مراسم عزاداری روز اربعین حسینی(ع):
جوانهای ما امروز مجهز به فکر و معنویت و آگاهیهای فراوان هستند. خودتان را آماده کنید که در میدان تبیین و افشاگری یعنی راهی که زینب کبری در این چهل روز طی کرد، وارد شوید.
راه امام حسین راه شیرین و موفقی است که به نتیجه قطعی میرسد. با استفاده از معارف حسینی خواهید توانست کشور را به قلههای سعادت معنوی و مادی برسانید؛ راه این است.
ترجمه: ۵۹ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوا الامر (اوصیاى پیامبر) را! و هر گاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر باز گردانید (و از آنها داورى بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) براى شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.
تفسیر این آیه و چند آیه بعد، درباره یکى از مهمترین مسائل اسلامى، یعنى مسأله رهبرى بحث مى کند و مراجع واقعى مسلمین را در مسائل مختلف دینى و اجتماعى مشخص مى سازد. نخست، به مردم با ایمان دستور مى دهد: از خداوند اطاعت کنند، بدیهى است براى یک فرد با ایمان همه اطاعت ها باید به اطاعت پروردگار منتهى شود، و هر گونه رهبرى باید از ذات پاک او سرچشمه گیرد، و طبق فرمان او باشد; زیرا حاکم و مالک تکوینى جهان هستى او است، و هر گونه حاکمیت و مالکیت باید به فرمان او باشد، لذا در آغاز آیه مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! از خدا اطاعت کنید» (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ). در مرحله بعد، فرمان به پیروى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى دهد، مى فرماید: «و از رسول خدا اطاعت نمائید» (وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ). پیامبرى که معصوم است و هرگز از روى هوا و هوس، سخن نمى گوید. پیامبرى که نماینده خدا در میان مردم است و سخن او سخن خدا است، و این منصب و موقعیت را خداوند به او داده است. بنابراین، اطاعت از خداوند، مقتضاى خالقیت و حاکمیت ذات او است، ولى اطاعت از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مولود فرمان پروردگار است و به تعبیر دیگر: خداوند واجب الاطاعة بالذات است، و پیامبر(صلى الله علیه وآله) واجب الاطاعه بالغیر و شاید تکرار «أَطِیْعُوا» در آیه، اشاره به همین موضوع یعنى تفاوت دو اطاعت دارد. و در مرحله سوم، فرمان به اطاعت از «أُولُوا الأَمْر» مى دهد که از متن جامعه اسلامى برخاسته و حافظ دین و دنیاى مردمند، مى فرماید: «و از اولوا الامر که از خود شما است اطاعت کنید» (وَ أُولِی الأَمْرِ مِنْکُمْ). آن گاه به یک مسأله مهم سرنوشت ساز براى جوامع اسلامى پرداخته، مى فرماید: «هر گاه در امرى نزاع و کشمکش داشتید، آن را به خدا و رسول ارجاع دهید، اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده اید» (فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْء فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآْخِرِ). با این بیان، راه حل کلیه منازعات جوامع اسلامى را مشخص ساخته که حق رجوع به هیچ محکمه اى جز محکمه خدا و پیامبر ندارند، اختلافات امت اسلامى چه بر سر مسائل بزرگ چون ولایت و رهبرى و یا کوچک، مى بایست به محاکم تعیین شده از سوى خدا و پیامبر ارجاع گردد، تا دست هیچ تبهکارى بالاى سر مسلمانان نباشد. و در پایان آیه مى فرماید: «این براى شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکو است» (ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً). نتیجه این برنامه، استقلال، احساس هویت و شخصیت جوامع اسلامى و زمینه محور قرار گرفتن امت اسلام خواهد شد.
درباره این که منظور از «اولوا الامر» چیست؟ در میان مفسران اسلام سخن بسیار است که مى توان آن را در چند جمله خلاصه کرد: الف ـ جمعى از مفسران اهل تسنن معتقدند: منظور از «اولوا الامر» زمامداران، حکام و مصادر امورند، در هر زمان و در هر محیط، و هیچگونه استثنائى براى آن قائل نشده اند و نتیجه آن این است که مسلمانان موظف باشند از هر حکومتى به هر شکل پیروى کنند، حتى اگر حکومت مغول باشد. ب ـ بعضى دیگر از مفسران مانند نویسنده تفسیر «المنار» و تفسیر «فى ظلال القرآن» و بعضى دیگر، معتقدند: منظور از «اولوا الامر» نمایندگان عموم طبقات، حکام، زمامداران، علما و صاحب منصبان در تمام شئون زندگى مردم هستند، اما نه به طور مطلق و بدون قید و شرط، بلکه اطاعت آنها مشروط به این است که بر خلاف احکام و مقررات اسلام عملى را انجام ندهند. ج ـ به عقیده بعضى دیگر منظور از «اولى الامر» زمامداران معنوى و فکرى یعنى علما و دانشمندانند ، دانشمندانى که عادل باشند و از محتویات کتاب و سنت آگاهى کامل داشته باشند. د ـ بعضى از مفسران اهل تسنن معتقدند: منظور از این کلمه، منحصراً خلفاى چهارگانه نخستین اند ، و غیر آنها را شامل نمى شود، و بنابراین در اعصار دیگر، «اولى الامر» وجود خارجى نخواهد داشت. هـ ـ بعضى دیگر از مفسران، «اولوا الامر» را به معنى صحابه و یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى دانند و ـ احتمال دیگرى که در تفسیر «اولوا الامر» گفته شده، این است که: منظور فرماندهان لشکر اسلامند ز ـ همه مفسران شیعه در این زمینه اتفاق نظر دارند که منظور از «اولوا الامر»، امامان معصوم(علیهم السلام) مى باشند ، که رهبرى مادى و معنوى جامعه اسلامى، در تمام شئون زندگى از طرف خداوند و پیامبر(صلى الله علیه وآله) به آنها سپرده شده است، و غیر آنها را شامل نمى شود. البته کسانى که از طرف آنها به مقامى منصوب شوند و پستى را در جامعه اسلامى به عهده بگیرند، با شرایط معینى اطاعت آنها لازم است نه به خاطر این که اولوا الامرند، بلکه به خاطر این که نمایندگان اولوا الامر مى باشند. اکنون به بررسى تفاسیر فوق به طور فشرده مى پردازیم: شک نیست تفسیر اول به هیچ وجه با مفهوم آیه و روح تعلیمات اسلام سازگار نیست و ممکن نیست پیروى از هر حکومتى بدون قید و شرط در ردیف اطاعت خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشد، و به همین دلیل علاوه بر مفسران شیعه، مفسران بزرگ اهل تسنن نیز آن را نفى کرده اند. و اما تفسیر دوم نیز با اطلاق آیه شریفه سازگار نیست; زیرا آیه اطاعت اولوا الامر را بدون قید و شرط، لازم و واجب شمرده است. تفسیر سوم یعنى تفسیر اولوا الامر به علما و دانشمندان عادل و آگاه از کتاب و سنت نیز با اطلاق آیه سازگار نیست; زیرا پیروى از علما و دانشمندان، شرائطى دارد از جمله این که: گفتار آنها بر خلاف کتاب و سنت نباشد. بنابراین، اگر آنها مرتکب اشتباهى شوند (چون معصوم نیستند و اشتباه مى کنند) و یا به هر علت دیگر از حق منحرف شوند، اطاعت آنها لازم نیست، در صورتى که آیه، اطاعت اولوا الامر را به طور مطلق، همانند اطاعت پیامبر(صلى الله علیه وآله)، لازم شمرده است. به علاوه، اطاعت از دانشمندان در احکامى است که از کتاب و سنت استفاده کرده اند بنابراین چیزى جز اطاعت خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) نخواهد بود، و نیازى به ذکر ندارد. تفسیر چهارم (منحصر ساختن به خلفاى چهارگانه نخستین) مفهومش این است که امروز مصداقى براى اولوا الامر در میان مسلمانان وجود نداشته باشد، به علاوه، هیچگونه دلیلى براى این تخصیص در دست نیست. تفسیر پنجم و ششم یعنى اختصاص دادن به صحابه و یا فرماندهان لشکر نیز همین اشکال را دارد، یعنى هیچگونه دلیلى بر این تخصیص نیز در دست نیست.
جمعى از مفسران اهل تسنن مانند «محمّد عبده» دانشمند معروف مصرى به پیروى از بعضى از کلمات مفسر معروف «فخر رازى» خواسته اند، احتمال دوم (اولوا الامر همه نمایندگان طبقات مختلف جامعه اسلامى اعم از علماء، حکام و نمایندگان طبقات دیگر) را با چند قید و شرط بپذیرند، از جمله این که: الف ـ مسلمان باشند (آنچنان که از کلمه «مِنْکُم» در آیه استفاده مى شود). ب ـ حکم آنها بر خلاف کتاب و سنت نباشد. ج ـ از روى اختیار حکم کنند نه اجبار. د ـ موافق با مصالح مسلمین حکم نمایند. هـ ـ از مسائلى سخن گویند که حق دخالت در آن داشته باشند (نه مانند عبادات که مقررات ثابت و معینى در اسلام دارند). و ـ در مسأله اى که حکم مى کنند، نص خاصى از شرع نرسیده باشد. ز ـ علاوه بر همه اینها به طور اتفاق، نظر بدهند. و از آنجا که آنها معتقدند مجموع امت یا مجموع نمایندگان آنها گرفتار اشتباه و خطا نمى شوند و به عبارت دیگر مجموع امت معصومند، نتیجه این شروط آن مى شود که اطاعت از چنین حکمى به طور مطلق و بدون هیچگونه قید و شرط همانند اطاعت از پیامبر(صلى الله علیه وآله) لازم باشد، (و نتیجه این سخن حجت بودن «اجماع» است) ولى باید توجه داشت که این تفسیر نیز اشکالات متعددى دارد، زیرا: اولاً: اتفاق نظر در مسائل اجتماعى در موارد بسیار کمى روى مى دهد، بنابراین یک بلا تکلیفى و نابسامانى در غالب شئون مسلمین به طور دائم وجود خواهد داشت. و اگر بخواهند آنها نظریه اکثریت را بپذیرند، این اشکال پیش مى آید که اکثریت هیچ گاه معصوم نیست، و بنابراین اطاعت از آن به طور مطلق لازم نمى باشد. ثانیاً: در علم اصول ثابت شده، هیچگونه دلیلى بر معصوم بودن «مجموع امت»، منهاى وجود امام معصوم، در دست نیست. ثالثاً: یکى از شرائطى که طرفداران این تفسیر ذکر کرده اند: این است که حکم آنها بر خلاف کتاب و سنت نباشد. اما باید دید تشخیص این موضوع که حکم مخالف سنت است یا نیست با چه اشخاصى است؟ حتماً با مجتهدان و علماى آگاه از کتاب و سنت است، و نتیجه این سخن آن خواهد بود که اطاعت از اولوا الامر بدون اجازه مجتهدان و علماء جایز نباشد، بلکه اطاعت آنها بالاتر از اطاعت اولوا الامر باشد، و این با ظاهر آیه شریفه سازگار نیست. درست است که آنها علما و دانشمندان را نیز جزء اولوا الامر گرفته اند، ولى در حقیقت مطابق این تفسیر، علما و مجتهدان به عنوان ناظر و مرجع عالى تر از سایر نمایندگان طبقات شناخته شده اند، نه مرجعى در ردیف آنها; زیرا علما و دانشمندان باید بر کار دیگران از نظر موافقت با کتاب و سنت، نظارت داشته باشند و به این ترتیب، مرجع عالى آنها خواهند بود و این با تفسیر فوق سازگار نیست. بنابراین، تفسیر فوق از جهات متعددى مواجه با اشکال است. و تنها تفسیرى که از اشکالات گذشته سالم مى ماند تفسیر هفتم یعنى تفسیر اولوا الامر به رهبران و امامان معصوم است; زیرا این تفسیر، با اطلاق وجوب اطاعت که از آیه فوق استفاده مى شود، کاملاً سازگار است، چون مقام «عصمت» امام، او را از هر گونه خطا، اشتباه و گناه حفظ مى کند، و به این ترتیب، فرمان او همانند فرمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بدون هیچگونه قید و شرطى واجب الاطاعة است، و سزاوار است که در ردیف اطاعت او قرار گیرد و حتى بدون تکرار «أَطِیْعُوا» عطف بر «رسول» شود. جالب توجه این که: بعضى از دانشمندان معروف اهل تسنن از جمله مفسر معروف «فخر رازى» در آغاز سخنش در ذیل این آیه، به این حقیقت اعتراف کرده، مى گوید: «کسى که خدا اطاعت او را به طور قطع و بدون چون و چرا لازم بشمرد، حتماً باید معصوم باشد; زیرا اگر معصوم از خطا نباشد، به هنگامى که مرتکب اشتباهى مى شود، خداوند اطاعت او را لازم شمرده، و پیروى از او را در انجام خطا لازم دانسته، و این خود یک نوع تضاد در حکم الهى ایجاد مى کند; چرا که از یک طرف انجام آن عمل ممنوع است، و از طرف دیگر پیروى از «اولوا الامر» لازم است، و این موجب اجتماع «امر» و «نهى» مى شود. بنابراین، از یک طرف مى بینیم خداوند اطاعت فرمان اولوا الامر را بدون هیچ قید و شرط لازم دانسته و از طرف دیگر اگر اولوا الامر معصوم از خطا نباشند، چنین فرمانى صحیح نیست، از این مقدمه چنین استفاده مى کنیم که اولوا الامر که در آیه فوق به آنها اشاره شده، حتماً باید معصوم بوده باشند»
«فخر رازى» سپس چنین ادامه مى دهد: «این معصوم یا مجموع امت است و یا بعضى از امت اسلام، احتمال دوم قابل قبول نیست; زیرا ما باید این بعض را بشناسیم و به او دسترسى داشته باشیم، در حالى که چنین نیست و چون این احتمال از بین برود، تنها احتمال اول باقى مى ماند که معصوم مجموع این امت است، و این خود دلیلى است بر این که اجماع و اتفاق امت حجت و قابل قبول است، و از دلائل معتبر محسوب مى شود» همان طور که ملاحظه مى شود «فخر رازى» با این که معروف به اشکال تراشى در مسائل مختلف علمى است، دلالت آیه را بر این که «اولوا الامر» باید افراد معصومى باشند پذیرفته است، منتها از آنجا که با مکتب اهل بیت(علیهم السلام) و امامان و رهبران این مکتب آشنائى نداشته، این احتمال را که اولوا الامر اشخاص معینى از امت بوده باشند نادیده گرفته است، و ناچار شده که اولوا الامر را به معنى مجموع امت (یا نمایندگان عموم طبقات مسلمانان) تفسیر کند. در حالى که این احتمال قابل قبول نیست; زیرا همان طور که گفتیم: اولوا الامر باید رهبر جامعه اسلامى باشد و حکومت اسلامى و حل و فصل مشکلات مسلمین به وسیله او انجام شود و مى دانیم: حکومت دسته جمعى عموم و حتى نمایندگان آنها به صورت اتفاق آراء عملاً امکان پذیر نیست; چرا که در مسائل مختلف اجتماعى و سیاسى و فرهنگى و اخلاقى و اقتصادى که مسلمانان با آن رو به رو هستند، به دست آوردن اتفاق آراء همه امت یا نمایندگان آنها غالباً ممکن نیست، و پیروى از اکثریت نیز، پیروى از اولوا الامر محسوب نمى شود. بنابراین، لازمه سخن «فخر رازى» و کسانى که از دانشمندان معاصر عقیده او را تعقیب کرده اند، این مى شود که: عملاً اطاعت از اولوا الامر تعطیل گردد، و یا به صورت یک موضوع بسیار نادر و استثنائى در آید. از مجموع بیانات فوق نتیجه مى گیریم: آیه شریفه تنها رهبرى پیشوایان معصوم ـ که جمعى از امت را تشکیل مى دهند ـ اثبات مى کند (دقت کنید).
در اینجا ایرادهائى به تفسیر فوق شده که از نظر رعایت بى طرفى در بحث باید مطرح گردد: الف ـ اگر منظور از «اولوا الامر»، امامان معصوم باشند، با کلمه «أُولُوا» که به معنى جمع است سازگار نیست; زیرا امام معصوم در هر زمان یک نفر بیش نمى باشد. پاسخ این سؤال چنین است: امام معصوم در هر زمان اگر چه یک نفر بیش نیست ولى در مجموع زمان ها افراد متعددى را تشکیل مى دهند و مى دانیم آیه تنها وظیفه مردم یک زمان را تعیین نمى کند. ب ـ اولوا الامر مطابق این معنى در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) وجود نداشته، و در این صورت چگونه فرمان به اطاعت از وى داده شده است؟ پاسخ این سؤال از گفته بالا نیز روشن مى شود; زیرا آیه منحصر به زمان معینى نیست و وظیفه مسلمانان را در تمام اعصار و قرون روشن مى سازد. به عبارت دیگر مى توانیم چنین بگوئیم: اولوا الامر در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود; زیرا پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) هم منصب «رسالت» داشت، که در آیه به عنوان «أَطِیْعُوا الرَّسُولَ» از او یاد شده، و هم منصب «رهبرى و زمامدارى امت اسلامى» که قرآن به عنوان «أُولِى الأَمْر» از آن یاد کرده، بر این اساس، پیشوا و رهبر معصوم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)، خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود که علاوه بر منصب رسالت و ابلاغ احکام اسلام، این منصب را نیز بر عهده داشت، و شاید تکرار نشدن «أَطِیْعُوا» در بین «رسول» و «اولوا الامر» خالى از اشاره به این معنى نباشد. به عبارت دیگر، منصب «رسالت» و منصب «اولوا الامرى» دو منصب مختلف است که در وجود پیامبر(صلى الله علیه وآله) یک جا جمع شده، ولى در امام از هم جدا شده است و امام تنها منصب دوم را دارد. ج ـ اگر منظور از «اولوا الامر» امامان و رهبران معصوم است، پس چرا در ذیل آیه که مسأله تنازع و اختلاف مسلمانان را بیان مى کند، مى گوید: فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فِى شَىْء فَرُدُّوهُ اِلَى اللّهِ وَ الرَّسُولِ اِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیْلاً: «اگر در چیزى اختلاف کردید آن را به خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) ارجاع دهید اگر ایمان به پروردگار و روز بازپسین دارید، این براى شما بهتر و پایان و عاقبتش نیکوتر است». که در اینجا سخنى از اولوا الامر به میان نیامده و مرجع حل اختلاف تنها خدا (کتاب اللّه، قرآن) و پیامبر (سنت) معرفى شده است. در پاسخ این ایراد باید گفت: اولاً ـ این ایراد مخصوص تفسیر دانشمندان شیعه نیست، بلکه به سایر تفسیرها نیز با کمى دقت متوجه مى شود. ثانیاً ـ شکى نیست که منظور از اختلاف و تنازع در جمله فوق، اختلاف و تنازع در احکام است نه در مسائل مربوط به جزئیات حکومت و رهبرى مسلمین; زیرا در این مسائل مسلماً باید از اولوا الامر اطاعت کرد (همان طور که در جمله اول آیه تصریح شده). بنابراین، منظور از آن اختلاف در احکام و قوانین کلى اسلام است که تشریع آن با خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) است; زیرا مى دانیم امام فقط مجرى احکام است، نه قانونى وضع مى کند، و نه نسخ مى کند، بلکه همواره در مسیر اجراى احکام خدا و سنت پیامبر(صلى الله علیه وآله) است. و لذا در احادیث اهل بیت(علیهم السلام) مى خوانیم که فرموده اند: «اگر از ما سخنى بر خلاف کتاب اللّه و سخن پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل کردند، هرگز نپذیرید، محال است ما چیزى بر خلاف کتاب اللّه و سنت پیامبر(صلى الله علیه وآله) بگوئیم» بنابراین، نخستین مرجع حل اختلاف مردم در احکام و قوانین اسلامى خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) است که بر او وحى مى شود و اگر امامان معصوم بیان حکم مى کنند، آن نیز از خودشان نیست، بلکه از کتاب اللّه و یا علم و دانشى است که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) به آنها رسیده است و به این ترتیب علت عدم ذکر اولوا الامر در ردیف مراجع حل اختلاف در احکام روشن مى گردد.
منابع اسلامى نیز احادیثى وارد شده که تفسیر «اولوا الامر» به امامان اهل بیت(علیهم السلام) را تأیید مى کند از جمله: الف ـ مفسر مشهور اسلامى «ابو حیان اندلسى مغربى» (متوفى سال 756) در تفسیر «بحر المحیط» مى نویسد: این آیه در حق على(علیه السلام) و ائمه اهل بیت(علیهم السلام)نازل گردیده است ب ـ دانشمند اهل تسنن «ابوبکر بن مؤمن شیرازى» در رساله «اعتقاد» (طبق نقل مناقب کاشى) از «ابن عباس» نقل مى کند: آیه فوق درباره على(علیه السلام)نازل شده، در آن هنگام که پیامبر(صلى الله علیه وآله) او را (در زمان عزیمت به غزوه تبوک) در «مدینه» به جاى خود گذارد، على(علیه السلام) عرض کرد: اى پیامبر! آیا مرا در بین زنان و کودکان در شهر قرار مى دهى؟ پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: أَما تَرْضى أَنْ تَکُونَ مِنِّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى حِیْنَ قالَ اخْلُفْنِى فِى قَوْمِى وَ أَصْلِحْ فَقالَ عَزَّوَجَلَّ (وَ أُولِى الأَمْرِ مِنْکُمْ): «آیا دوست ندارى نسبت به من همانند هارون (برادر موسى) نسبت به موسى(علیه السلام) بوده باشى؟ آن زمانى که موسى به او گفت: در میان بنى اسرائیل جانشین من باش و اصلاح کن، سپس خداوند عزوجل فرمود: وَ أُولِى الأَمْرِ مِنْکُمْ» ج ـ «شیخ سلیمان حنفى قندوزى» که از دانشمندان معروف اهل تسنن است در کتاب «ینابیع المودة» از کتاب «مناقب» از «سلیم بن قیس هلالى» نقل مى کند: روزى مردى به خدمت على(علیه السلام) آمده، پرسید: «کمترین چیزى که انسان در پرتو آن جزء مؤمنان خواهد شد چه چیز است؟ و نیز کمترین چیزى که با آن جزء کافران و یا گمراهان مى گردد کدام است؟ امام(علیه السلام) فرمود: اما کمترین چیزى که انسان به سبب آن در زمره گمراهان در مى آید، این است که: حجت و نماینده خدا و شاهد و گواه او را که اطاعت و ولایت او لازم است نشناسد. آن مرد گفت: یا أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ آنها را به من معرفى کن! على(علیه السلام) فرمود: همان ها که خداوند در ردیف خود و پیامبر(صلى الله علیه وآله) قرار داده و فرموده: «یا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوا أَطِیْعُوا اللّهَ وَ أَطِیْعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الأَمْرِ مِنْکُمْ». آن مرد گفت: فدایت شوم باز هم روشن تر بفرما. على(علیه السلام) فرمود: همان هائى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در موارد مختلف و در خطبه روز آخر عمرش از آنها یاد کرده، فرمود: اِنِّى تَرَکْتُ فِیْکُمْ أَمْرَیْنِ لَنْ تَضِلُّوابَعْدِى اِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما کِتابَ اللّهِ وَ عِتْرَتِى أَهْلَ بَیْتِى: «من در میان شما دو چیز بیادگار گذاشتم، که اگر دست به دامن آنها بزنید، هرگز بعد از من گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و خاندانم» د ـ و نیز همان دانشمند در کتاب «ینابیع المودة» مى نویسد: صاحب کتاب «مناقب» از تفسیر «مجاهد» نقل کرده که: این آیه درباره على(علیه السلام) نازل شده است هـ ـ روایات متعددى در منابع شیعه، مانند کتاب «کافى» و تفسیر «عیاشى»و کتب «صدوق» و غیر آن نقل شده که: همگى گواهى مى دهند: منظور از «اولوا الامر» ائمه معصومین(علیهم السلام) مى باشند و حتى در بعضى از آنها نام امامان یک، یک صریحاً ذکر شده است.
قال الرضا علیه السلام: ان سرک ان تکون معنا فی الدرجات العلی من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا.
امام رضا علیه السلام به ریان بن شبیب فرمود: اگر تو را خوشحال می کند که در درجات والای بهشت با ما باشی، پس در اندوه ما غمگین باش و در شادی ما خوشحال باش.جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص 549
بر تمام کسانی که صاحب فکر و اندیشه هستند و توانایی قلم زدن در فضای مجازی را دارند، واجب است در این عرصه وارد شده و از ارزشهای نظام دفاع نمایند و به جنگ توطئه های دشمنان بروند ...
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی تلویزیونی بمناسبت سالروز ولادت رسول اکرم(ص) و امام صادق(ع) 13 /آبان/ 1399
سیاست ما درباره آمریکا با رفتوآمد اشخاص تغییر نمیکند باید قوی شویم تامأیوس شوند
گرانیهای اخیر هیچ توجیهی ندارد و باید با مدیریت هماهنگ دستگاهها علاج شود
دفاع دولت فرانسه از وحشیگری فرهنگی روی دیگر سکه دفاع از منافقین و صدام است
دو روی تمدن وحشی حضرت آیتالله امام خامنهای: دفاع فرانسه از وحشیگریِ فرهنگی یک کاریکاتوریست، روی دیگر سکّهی دفاع از منافقین و صدّام است. این کارها به اسلام و پیغمبر صدمهای نمیزند، امّا وسیلهای برای شناخت این تمدن وحشی است. ۹۹/۰۸/۱۳
پرچم در احتضار حضرت آیتالله امام خامنهای: «رژیم آمریکا بشدّت دچار انحطاط سیاسی، مدنی و اخلاقی است و خیلی عمر طولانی نخواهد کرد و منهدم خواهد شد. البتّه بعضیهایشان اگر سرِ کار بیایند زودتر منهدم میکنند، بعضی یک خرده دیرتر منهدم میکنند؛ لکن به هر حال این حقیقت است.» ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
توصیه رهبرانقلاب به تلاش بیشتر مسئولین در «اقتصاد، امنیت و فرهنگ»؛ تلاش مضاعف و هوشمندانه حضرت آیتالله امام خامنهای در بخشی از سخنرانی تلویزیونی در تاریخ ۱۳۹۹/۸/۱۳ مسئولان را به تلاش بیشتر در سه مقوله «اقتصاد، امنیت و فرهنگ» فراخواندند و نکاتی در این باره بیان کردند که در این اطلاعنگاشت مرور میشود.
اگر قرار باشد كه دانشگاه ما در عین اینكه دانشگاه اسلامی است -یعنی علوم اسلامی در آنجا تدریس میشود، مسائل ضد اسلامی در آن جاها نمیآید، قیافه و شكل ظاهری دانشگاه هم اسلامی است- اما همان اخلاق دانشگاه غربی و سوغات فرنگی را باز هم داشته باشد و حفظ كند این چیز مطلوبی نیست، چیز خوبی نیست. چون غیر از محتوای درسی و علمی محتوای اخلاقی كه بخش عمدهای از فرهنگ انسان را و یك مجموعه را تشكیل میدهد این چیز قابل توجهی است، باید به آن توجه بكنید.۱۳۶۴/۰۹/۲۶
امام خامنه ای:
منش طلبگی ... اگر از یك دانشجو میپرسیدند آقا شما چرا آمدی دانشجو بشوید؟ میگفت، آمدم تا یك شغل خوب پیدا كنم، آمدم بشوم مثلاً پزشك، بشوم مهندس، بشوم نمیدانم چه، و هیچ ابائی نبود از اینكه بگوید كه آدم تا یك مثلاً درآمد خوبی در آینده داشته باشم، زندگیام را میخواهم خوب تأمین بكنم. در عرف حوزهی علمیه این عیب است، اگر از یك طلبهای بپرسند آقا شما برای چی آمدی؟ اگر در دلش هم تأمین زندگی آینده باشد، جرأت نمیكند به زبان بیاورد، این یك عیب محسوب میشود كه اِ یك نفر بیاید طلبه بشود برای اینكه زندگیاش را تأمین بكند! این یك ارزش منفی است، یك نقطهی منفی و سیاه است ...
اگر ما بتوانیم ... كانال بزنیم بین حوزه و دانشگاه روحیهی درس را، عبادت دانستن و به عنوان وظیفهی الهی انجام دادن، این را ما منتقلش كنیم به دانشگاه كه البته این انتقال كار آسانی هم نیست. اما ببینید چه قیامت عظیمی برپا خواهد شد. 1364/09/26
امام خامنه ای:
بصیرتافزایی
یک هدف برای مبلغین آن کسانی که میتوانند اسلام را تبلیغ کنند، تبیین کنند برای مردم، درس بخوانند برای اینکه بشوند یک مبلّغ، ممکن است مجتهد هم اصلاً نشوند. لازم هم نیست، قدرت اجتهاد و استنباط پیدا کند۱۳۶۴/۰۹/۲۶
وحدت حوزه و دانشگاه
وحدت حوزه و دانشگاه عبارت از این است كه ما این دو كانون علمی، این دو مركز تعلیم و تعلّم را از لحاظ اخلاق حاكم بر آنها، از لحاظ سیستم و سازماندهی حاكم بر آنها، و از لحاظ برخی از محتواها به هم نزدیك كنیم.۱۳۶۴/۰۹/۲۶
امام خامنه ای:
بصیرتافزایی
یک هدف برای مبلغین آن کسانی که میتوانند اسلام را تبلیغ کنند، تبیین کنند برای مردم، درس بخوانند برای اینکه بشوند یک مبلّغ، ممکن است مجتهد هم اصلاً نشوند. لازم هم نیست، قدرت اجتهاد و استنباط پیدا کند ... 1364/09/26
تبلیغ, مبلغان
ما برای انتقال معارف اسلامی به اعماق جامعه و به دبیرستانها، به دانشجویان دانشگاهها، به دانشآموزان دبیرستانها و به خیلی از نقاط این جامعه احتیاج داریم به انسانهایی كه از اسلام و از مبانی اسلامی و از تفكر الهی اسلام آگاه باشند ... 1364/09/26
*****
مشعل روشنگر حضرت آیتالله امام خامنهای:«شخصیت موسی بن جعفر در داخل زندان هم همان شخصیت مشعل روشنگری است که تمام اطراف خودش را روشن میکند، ببینید حق این است. حرکت فکر اسلامی و جهاد متکی به قرآن یک چنین حرکتی است، هیچ وقت متوقف نمیماند، حتی در سختترین شرایط.» ۱۳۶۴/۰۱/۲۳
امام خامنه ای:
تلاش ائمه(علیهمالسلام) برای رساندن جامعه به اهداف نبوی ائمه (علیهم السّلام)
بعد از آنیکه احساس کردند در محیط امامت و محیط اهل بیت هدف پیغمبر برآورده نشد، یعنی «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة» (سوره مبارکه الجمعة آیه 2) انجام نگرفت، بعد از آنی که دیدند تشکیل یک نظام اسلامی، تشکیل یک دنیای اسلامی آنطوری که پیغمبران خواسته بودند، بعد از دوران صدر اول بکلی فرمواش شد و جای نبوت و امامت را سلطنت گرفت، کسریها و قیصرها و قلدرها و اسکندرها و دیگر نامداران ظالم و طاغی تاریخ در لباس جانشینی و خلافت با نام سلسلهی بنیامیه و بنیعباس روی کار آمدند و قرآن به آن شکلی که ارباب مُلک و قدرت میخواستند، تفسیر شد و ذهنهای مردم تحت تأثیر عملکرد خائنانهی آن عالمانی که سر در آخور مطامع و محبتهای مادیِ ارباب حکومت و مُلک داشتند قرار گرفت، یک نقشهی کلی در زندگی ائمه به وجود آمد. 1364/01/23
امام خامنه ای:
نشانههای مبارزه سیاسی در زندگی امام کاظم(علیهالسلام) در اتاق خصوصی حضرت که جز اصحاب خاص آن حضرت کسی به آن اتاق دسترسی ندارد، نشانههای یک آدم جنگی مکتبی مشاهده میشود. شمشیری هست که نشان میدهد که هدف جهاد است. لباس خشنی هست که نشان میدهد وسیله، زندگی خشونت بار رزمی و انقلابی است و قرآنی هست که نشان میدهد هدف این است؛ میخواهیم به زندگی قرآنی برسیم با این وسائل، و این سختیها را هم تحمل کنیم. 1364/01/23
مانع نبودن علم الهی ائمه (علیهم السّلام) از مبارزات سیاسی آنان
ائمه (علیهم السّلام) حداقل از دوران امام حسن مجتبی به بعد، یک حرکت زیر زمینی همه جانبهی سیاسی و انقلابی را به قصد قبضه کردن حکومت شروع کرده بودند.
حاکمیت اسلامی یک تلاشی است که با دانستن آنها حقایق را و آینده را، هیچ منافاتی ندارد. خب پس این را به طور خلاصه همهی برادران و خواهران بدانند که ائمه (علیهم السّلام) همهیشان بمجرد اینکه بار امانت امامت را تحویل میگرفتند، یکی از کارهائی که شروع کردند، یک مبارزهی سیاسی بود، یک تلاش سیاسی بود برای گرفتن حکومت.۱۳۶۴/۰۱/۲۳
امام خامنه ای:
بصیرتافزایی یکی از هدفهای ائمه تبیین درست اسلام و تفسیر حقیقی قرآن و افشاگری تحریفها و تحریف کنندهها بود 1364/01/23
نهج البلاغه گنجینه عظیم
واقعا نهج البلاغه گنجینه عظیمی است که به این سادگی، حتی به موجودی آن نمیشود دسترسی پیدا کرد، یعنی آن را فهمید، و بعد از این که چنین موجودی را شناختیم، نوبت کار اصلی یعنی بهرهبرداری است. ما هنوز موجودی نهج البلاغه را هم نمیدانیم، البته بسیاری از منابع غنی اسلامی همین وضعیت را دارند، اما نهج البلاغه با رتبه و پایه والایی که دارد در حقیقت یک استثناء است و باید به صورت یک گنجینه استثنایی با آن برخورد کرد.
من در باره توجهی که ما باید به نهج البلاغه پیدا کنیم میخواهم هشدار بدهم.
ما این توجه را امروزه کم داریم، مثل این که نمیدانیم چه گنجینه معرفت بیپایانی در این کتاب هست، یا هنوز برای مردم ما، حتی برای محققین ما، اهمیت دستیابی به منبع عظیم این کتاب بینظیر به طور کامل کشف نشده است.
بیانات در پنجمین کنگره بینالمللی نهجالبلاغه
امام خامنه ای:
اگر ما در شرایط کنونی جهان اسلام که عدد مسلمانها عدد کثیری است و اقطار وسیعی از جغرافیای عالم را گرفتهاند و آراء و عقاید و نظرات، اجتهادها و مکتبهای گوناگون بر ذهن و روحشان حاکم است، اگر بتوانیم متون صدر اسلام را احیاء کنیم کمک زیادی به ایجاد یک محور اصلی برای این اجتهادها کردهایم. نهج البلاغه را از این دیدگاه نگاه کنید.
نهج البلاغه کلام اولین مؤمن به وحی محمدی است. و کلام خلیفه پیغمبر، خلیفهای که همه مسلمانها بر او اتفاق نظر دارند، و امامی که به اعتقاد شیعه و بسیاری از اهل سنت افضل صحابه است. یعنی انسانی در این حد عظمت و اهمیت، سخنانش، سخنرانیهایش، خطبههایش، عینا باقی مانده و این میتواند نشان دهنده متنی عظیم و اصیل از معارف اسلامی باشد. اخلاق هست، زهد هست، رهبری در جامعه هست، نظام سیاسی هست، نظام اجتماعی هست، عرفانی هست. ما میتوانیم پایههای اعتقاد کامل و جامع به اسلام را در این کتاب پیدا کنیم.
امام خامنه ای:
احیای نهج البلاغه وظیفه همه مسلمانهاست ...
این کتاب وقتی در کنار قرآن قرار بگیرد، یقینا تالی قرآن است. یعنی ما دیگر کتابی نداریم که دارای این حد از اعتبار و جامعیت و قدمت باشد. لذا احیای نهج البلاغه وظیفه ما شیعیان تنها نیست، وظیفه همه مسلمانهاست، یعنی هر کس علی بن ابی طالب علیه السلام را قبول دارد، و مسلمان است- چون در اسلام کسی نیست که این بزرگوار را قبول نداشته باشد- همه مسلمانها به عنوان احیای یک میراث بینظیر اسلامی باید نهج البلاغه را زنده کنند. و این احیا نه فقط به معنای کثرت چاپ، که خوب زیاد هم چاپ شده، بلکه به معنای کار کردن و تحقیق کردن در زمینه آن است، همچنان که در زمینه قرآن کریم کار شده، تفسیرهای زیادی نوشته شده، در علوم قرآنی کار شده، درباره نهج البلاغه هم باید این کارها انجام گیرد. همان طور که قرآن خوانده میشود نهج البلاغه هم باید خوانده شود. چون تالی قرآن است، دنباله قرآن است. همان طور که مسلمانها خودشان را موظف میدانند با قرآن انس پیدا کنند و ندانستن قرآن را برای خود نقص میشمارند، ندانستن نهج البلاغه هم باید نقص به حساب بیابد.
ما از مقاومت در منطقه و مقاومت فلسطین که یکی از برجستهترین فصول تاریخ اسلامی است دفاع میکنیم؛ و از هر کسی که با اسرائیل مبارزه کند و رژیم صهیونیستی را بکوبد و مقاومت را تأیید کند، همهجور حمایتی را که برای ما ممکن باشد از او میکنیم. 1394/05/26
شهید مدافع حرم شهید جواد الله کرمی (خلیل) تاریخ شهادت : 1395/02/19 | محل شهادت : خانطومان - سوریه
در فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم شهید محمود رادمهر آمده است: «پروردگارا، نمی دانم که چه زمانی، در کجا و چگونه به دیدار تو خواهم شتافت. اما عاجزانه از تو می خواهم که اولاً مرگ من در راه دفاع از دینت باشد. و در این راه توفیق شهادت در راه خودت را نصیبم کنی...»
ای دوستان از دین مبین اسلام پیروی کنید و در حفظ ارزش های انقلاب کوشا باشید. ای خواهران گرامی حجاب اسلامی را رعایت نمایید که به خاطر حفظ شرافت اسلام و مملکت عزیزمان، ایران به جبهه می رویم.
شهید رحیم شیرپیشه | شهادت: بیست و دوم بهمن ماه 1361در جزیره مجنون
بخشی از وصیت نامه:
من اين بندهی حقير چه وصيّتى بالاتر از اين ميتوانم كنم كه از راه حق سرپيچى نكنيم و هميشه پيرو رهبر باشيم و وحدت مسلمين را حفظ كنيم. ديگر مردم ما آگاهند آنها هر كدام براى خود معلمى هستند كه درسشان را خوب بلدند و ميدانند كه براى اسلام بايد از جانها و ماديات دنيوى گذشت و در معرض امتحان خود را ازهر قيد و بندى رهانيد و به ريسمان استوار الهى چنگ زد.
شهید رحیم شیرپیشه | شهادت: بیست و دوم بهمن ماه 1361در جزیره مجنون
بخشی از وصیت نامه:
بیدار شوید
بله ديگر مردم ما مردم كوفه نيستند. پيامى ديگر دارم براى عده اى كه هنوز خوابند و حيران و سرگردان در تاريكيها پرسه ميزنند. بيدار شويد، بيدار شويد، تا كى كر و كور خواهيد بود؟!؟ پروردگار عظيم الشانمان ما را در معرض امتحان قرار داده. ما همه كوچك و بزرگ موظفيم كه به فرمان رهبر انقلاب اسلاميمان با تمام ابعادش گوش كنيم و سرپيچى از فرمان امام سرپيچى از فرمان پیامبرخداست. يا رسول الله، يامحمد، اى برگزيده ی خدا، راهت را ادامه خواهيم داد. پروردگارا! چشم مارا هر چه زودتر به ديدار امام مهديمان (عج) روشن گردان.والسّلام عليكم و رحمه الله و بركاته.
دسترسی آسان ماموران آژانس به دانشمندان هستهای به بهانهی مصاحبه! گفته میشود مشخصات دانشمند بزرگ هسته ای کشور دکتر فخری زاده، از طریق ماموران آژانس(آمانو) به بهانه مصاحبه شناسایی و در اختیار موساد قرار گرفته است.
«از جملهی کارهایی که مردم میتوانند انجام بدهند، مواجهه و مقابلهی با شایعهسازی دشمن است. امروز یکی از شگردهای فعّال دشمن، شایعهسازی است که مردم را مضطرب کنند، مردم را با هم مخالف کنند، علیه این و آن تهمت بزنند، مردم را به جان یکدیگر بیندازند که البتّه چنین اتّفاقی نمیافتد به توفیق الهی؛ امّا آنها قصدشان این است؛ مردم باید هوشیار باشند، متوجّه باشند. مردم را با کمال وقاحت به مواجههی با انقلاب، با نظام دعوت میکنند؛ این مردمی که نظام متّکی به آنها است. اگر مردم پشتوانهی نظام، پشتیبان نظام نبودند، این ماجرای به این اهمّیّت پیش نمیآمد، پیش نمیرفت؛ این قدر وقیحند که همین مردم را وادار میکنند یعنی تشویق میکنند، تحریک میکنند به مواجههی با نظام. مردم در مقابل این تبلیغات ایستادگی کنند، علیه این تبلیغات حرکت کنند. جوانها امروز در فضای مجازی فعّالند؛ فضای مجازی میتواند ابزاری باشد برای زدن توی دهن دشمنان.» ۱۳۹۷/۱۰/۱۹